متن سخنرانی دکتر احمدی نژاد در ژنو
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
حمد و سپاس مخصوص خداوند عادل، مهربان و خیرخواه بندگان است...
سلام خدا بر پیامبران الهی از حضرت آدم تا نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(ص) که همه منادی یکتاپرستی برادری و محبت، کرامت انسانی و عدالت بودهاند.
جناب آقای رئیس،
دبیر کل محترم سازمان ملل،
کمیسیون محترم عالی حقوق بشر،
خانمها و آقایان؛
گرد آمده ایم تا در ادامه کنفرانس مبارزه با نژادپرستی دوربان با بررسی اوضاع کنونی، راهکارهای عملی در این مبارزه مقدس و انسانی جستجو کنیم. در حوادث چند قرن اخیر ظلم های بزرگی بر بشریت رفته است . در قرون وسطی عالمان و اندیشمندان به مرگ محکوم می شدند و پس از آن بردهداری و برده فروشی و شکار انسانهای بیگناه و جدا کردن آنها از خانوادههای خود و انتقال آنها به اروپا و آمریکا در بدترین شرایط و در مقیاس میلیونی رواج داشته است.
دورانی تاریک که همراه با اشغال سرزمینها و چپاول منابع و کشتار آوارگی مردم بی پناه بوده است. سال ها گذشت تا ملت ها با قیام خود و با بهای سنگین و به قیمت کشته شدن میلیونها انسان، متجاوزان خود را بیرون و حکومت های مستقل و ملی برپا کردند.
قدرت طلبان در فاصله زمانی کوتاهی دو جنگ بزرگ را بر اروپا و بخشی از آسیا و آفریقا تحمیل کردند. جنگهایی که حاصل آن حدود صد میلیون نفر قربانی و ویرانی بسیاری از سرزمینها و آبادیها بود پیروزمندان جنگ خود را فاتح جهان و ملتهای دیگر را شکست خورده پنداشتند و با وضع قوانین و ساز و کارهای ظالمانه حقوق ملت ها را نادیده گرفته و پایمال کردند.
خانم ها و آقایان،
شورای امنیت را که از مواریث جنگ های جهانی اول و دوم است ببینید. آنان با چه منطقی برای خود امتیاز وتو قائل شدند؛ این منطق با کدام ارزش انسانی و الهی سازگار است؟ با عدالت؛ با برابری در برابر قانون؛ با کرامت انسانی یا با تبعیض، بی عدالتی، نقض حقوق انسانی و تهدید اکثریت ملتها و کشورها؟ این شورا عالیترین و بالاترین مرجع تصمیمگیری در صلح و امنیت جهانی است. وقتی تبعیض قانونی وجود داشته باشد و منشاء قانون به جای عدالت و حق، زور و قدرت باشد چگونه میتوان انتظار عدالت و صلح داشت. قدرتطلبی و خودپرستی منشاء نژادپرستی،تبعیض، تجاوز و ظلم است. اگر چه امروز بسیاری از نژادپرستان هم در حرف و شعار نژادپرستی را محکوم می کنند اما وقتی چند کشور قدرتمند اجازه دارند بر مبنای تشخیص و منافع خود برای بقیه کشورها تصمیم گیری کنند به راحتی می توانند همه قوانین و ارزشهای بشری را لگد مال کنند؛ چنانکه کرده اند. بعد از جنگ جهانی دوم به بهانه قربانی شدن یهودیان و سوء استفاده از هولوکاست با تجاوز و لشکر کشی یک ملت را آواره و عدهای را از اروپا و آمریکا و سایر کشورها به سرزمین آنان منتقل کردند و یک حکومت کاملا نژادپرست را در سرزمین اشغالی فلسطین برپا کردند و در واقع به بهانه جبران صدمات نژادپرستی در اروپا خشنترین نژادپرستان را در نقطهای دیگر یعنی فلسطین حاکم کردند.
شورای امنیت این حکومت غاصب را تثبیت و در طول شصت سال از آن دفاع کرد و دست غاصبان را برای هر نوع جنایتی باز گذاشت. از این بدتر آنکه عده ای دولت های غربی و آمریکا خود را متعهد به دفاع از نژادپرستان نسل کش می دانند و در حالی که وجدان های پاک بشری بمباران، اشغال و آدم کشی و فجایعی که در غزه اتفاق افتاد را محکوم می کنند از آن جنایتکاران حمایت می کنند. قبل از آن نیز در برابر همه رسواییهای این رژیم سکوت نموده یا حمایت کردهاند.
دوستان عزیز خانم ها و آقایان،
منشاء جنگهای اخیر نظیر حمله آمریکا به عراق یا لشکرکشی گسترده به افغانستان چه بوده است؟ آیا غیر از خودخواهی دولت وقت آمریکا و فشار صاحبان ثروت و قدرت برای بسط نفوذ و سلطه، تامین منافع تولید کنندگان سلاح، نابودی یک فرهنگ چند هزار ساله، از بین بردن خطرات بالقوه و بالفعل کشورهای منطقه علیه رژیم اشغالگر قدس و چپاول منابع انرژی مردم عراق بوده است؟ به راستی چرا یک میلیون کشته و زخمی و چند میلیون نفر آواره شدند؟ به راستی چرا صدها میلیارد دلار خسارت بر مردم عراق و صدها میلیارد دلار هزینه لشکرکشی بر مردم آمریکا و متحدان او تحمیل شد؟ آیا حمله به عراق با طراحی صهیونیست ها و هم پیمانان آنان در هیأت حاکمه وقت آمریکا که از یک طرف به صندلی قدرت تکیه زدهاند و از طرفی صاحبان شرکتهای تولید سلاح هستند، نبوده است؟ آیا با لشکرکشی به افغانستان صلح و امنیت آسایش و رفاه به این کشور برگشت؟
آمریکا و متحدان او قادر نبودند و حتی قادر به جلوگیری از تولید مواد مخدر نبودند و در دوره حضور آنان تولید آن چند برابر شده است.
سوال اساسی این است که دولت وقت آمریکا و متحدان او چه کاره بودند؟ آیا نماینده ملت های جهان بودند؟ آیا برگزیده ملتها هستند؟ آیا از مردم دنیا وکالت دارند که در همه جای جهان و البته بیشتر در منطقه ما دخالت می کنند؟ آیا این اقدامات، اشغال عراق و افغانستان از مصادیق خودخواهی و نژاد پرستی و تبعیض و لگد مال کردن عزت، و استقلال ملتها نیست؟
خانم ها و آقایان،
مسئولان اقتصاد جهان بحرانزده جهان چه کسانی هستند؟ بحران از کجا آغاز شده است؛ از آفریقا از آسیا یا ابتدا از آمریکا و سپس از اروپا و متحدان آنان؟
مدتهای طولانی قوانین و مقررات ناعادلانه اقتصادی را با قدرت سیاسی بر تعاملات سیاسی بین المللی تحمیل کردند؛ نظام پولی و مالی را بدون تعبیه نظارت بینالمللی وضع کردند و بر دولتها و ملتهایی تحمیل کردند که هیچگونه دخالتی در روندها و سیاست ها نداشتند. آنان حتی به ملتهای خودشان هم اجازه نظارت ندادهاند با کنار گذاشتن اخلاق از مناسبات، همه مقررات و قوانین را به نفع گروهی از صاحبان قدرت و ثروت رقم زدند و با تعریف خاصی از بازار آزاد و رقابت، بسیاری از فرصت ها را از دیگران سلب و مشکلات خود را به دیگران منتقل کردند. امروز موج بحران، با دهها هزار میلیارد بدهی و هزاران میلیارد دلار کسری بودجه به خودشان برگشته است.
امروز هم برای اصلاح وضع با پول های بدون پشتوانه و در واقع از جیب شهروندان خود و سایر ملتها شروع به تزریق صدها میلیارد دلار به بانکها و کمپانی ها و بازارهای مالی رو به ورشکستگی کرده و مجددا مردم خود را بدهکارتر و مشکل را پیچیده تر می کنند.
آنها به فکر قدرت و ثروتهای خود هستند و مردم جهان و حتی ملتهای خودشان در نزد آنان هیچ ارزشی ندارد.
آقای رئیس؛ خانم ها و آقایان،
ریشه اصلی نژادپرستی عدم فهم حقیقت انسان به عنوان مخلوق برگزیده و انحراف از مسیر حقیقی زندگی بشر و مأموریتهای آدمی در آفرینش است؛ غفلت از پرستش آگاهانه خدا و تفکر در فلسفه حیات و مسیر کمال انسان که از نتایج طبیعی آن پایبندی به ارزشهای الهی و انسانی است، موجب شد تا افق نگاه آدمی تنزل کرده و منافع محدود و زودگذر مبنای سنجش و اقدام او شود. بدین ترتیب هستههای قدرت شیطان صفت شکل گرفت و با حذف فرصت های عادلانه برای رشد دیگران بر دامنه توسعه خود افزود. چنان که در زشتترین شکل ممکن به نژاد پرستی افسارگسیختهای تبدیل شد که اکنون به عنوان خطرناک ترین عامل صلح جهانی را تهدید و راه تحقق زندگی مسالمت آمیز جهانی را سد کرده است.
بیشک نژادپرستی را باید نماد جهالتی دانست به عمق تاریخ و نشانهای از جمود و خمود در برابر رشد عمومی بشر. از اینرو انتظار آن است که جلوههای نژادپرستی را در شرایط و موقعیتهایی جستجو کنیم که فقر دانش و فقدان فهم در جامعه فراگیر باشد.
لذا راه اصلی مبارزه با چنین مظاهری ترویج آگاهیهای عمومی و تعمیق فهم عمومی نسبت به فلسفه وجودی آدم و حقیقت جهان انسان محور است که لازمه یا نتیجه آن بازگشت به ارزشهای معنوی و اخلاقی و فضائل انسانی و خداگرایی است. جامعه جهانی باید در یک جریان فراگیر فرهنگی برای روشنگری هر چه بیشتر در برخی جوامع مبتلا و البته عقب مانده حرکتی جمعی را به انجام رساند و به سرعت این مظهر زشت و پلید را ریشه کن کند.
و اما دوستان عزیز،
امروز جامعه بشری با نوعی از نژادپرستی مواجه است که زشتی ناشی از آن حیثیت انسان را در آغاز هزاره سوم به طور کلی مخدوش کرده و جامعه جهانی را شرمنده ساخته است. صهیونیسم جهانی مظهر تمام عیار نژادپرستی است که با توسل دروغین به دین کوشیده است تا با سوء استفاده از عواطف دینی برخی از افراد بی اطلاع چهره زشت خود را پنهان کند اما آنچه که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد اهداف برخی قدرتهای بزرگ و صاحبان منافع وسیع در جهان است که با استفاده از قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی و ابزار گسترده رسانهای مذبوحانه می کوشند تا با پشتیبانی همه جانبه از جنایات رژیم صهیونیستی از زشتی وجودی آن بکاهند؛ اینجا مساله اصلی جهل نیست و لذا نمی توان در مبارزه این پدیده شوم به کار فرهنگی بسنده کرد بلکه باید کوشید تا با سوء استفاده صهیونیست ها و حامیان آنان از ابزار سیاسی بین المللی پایان داد و با احترام به خواست ملتها عزم دولتها را در راه ریشه کن کردن این نژادپرستی آشکار جذب کرد و شجاعانه در مسیر اصلاح مناسبات و سازوکارهای بینالمللی گام نهاد. بی شک همه شما از تلاش های گسترده کانون های جهانی برای انحراف در مسیر ماموریت این نشست مهم آگاه شده اید. متأسفانه ادبیات حمایت از صهیونیست ها به معنای مشارکت و همدستی آشکار در جنایات آنها مشاهده می شود و این بر مسوولیت نمایندگان محترم ملت ها در افشای این جریان ضدبشری و اصلاح مناسبات و رفتارها می افزاید. باید دانست که دور نگه داشتن یک ظرفیت عظیم جهانی مثل این نشست از مصادیق اصلی به معنای کمک به تداوم وجود زشت ترین مصداق بارز نژادپرستی است. لازمه دفاع از حقوق بشر امروز این است که اولا از حقوق ملت ها مبنی بر آزاد بودن در تصمیم گیری های مهم جهانی بدون تاثیرپذیری از برخی قدرت ها دفاع شود و ثانیا نسبت به اصلاح ساختارها و مناسبات جهانی اقدام گردد.
از اینرو این نشست صحنه یک آزمون بزرگ است و افکار عمومی جهان امروز و فردا درباره ما قضاوت خواهد کرد.
آقای رئیس، خانمها و آقایان؛
شرایط عمومی جهان با سرعت به سمت تغییرات اساسی پیش می رود. مناسبات قدرت بسیار شکننده شده است. صدای شکستن ستون های ستم جهانی شنیده می شود. ساختارهای سیاسی و اقتصادی کلان در حال فرو ریختن است. بحران های سیاسی و امنیتی رو به تعمیق است و بحران رو به گسترش اقتصاد جهانی که هیچ افق روشنی برای اصلاح آن وجود ندارد، ابعاد کمی و کیفی تحولات همه جانبه در پیش رو را بسیار شگرف میکند. این جانب بارها و بارها بر ضرورت بازگشت از مسیر غلطی که مدیریت مسلط امروز جهان در پیش گرفته است تاکید کرده و نسبت به تاخیر در آن هشدار دادهام. اکنون نیز در این نشست ارزشمند جهانی خطاب به شما و همه مدیران، اندیشمندان و نیز همه ملتهای جهان که تشنه صلح، آزادی، پیشرفت و رفاه هستند عرض می کنم که مدیریت ناعادلانه مسلط بر جهان به پایان راه خود رسیده است.
این بن بست از آن جهت که منطق این مدیریت تحمیلی ظالمانه است اجتناب ناپذیر بود؛ چرا که منطق حرکتی جهان حرکتی متعالی، هدفمند، انسان محور و خداگراست. حرکتی که با هر سیاست و برنامهای که در جهت منافع ملت ها نباشد مقابله می کند. پیروزی حق بر باطل و آینده روشن بشر و برپایی نظام عادلانه جهانی وعده خدا و همه پیامبران و امید مشترک و تاریخی همه جوامع و نسلهاست. تحقق چنین آیندهای لازمه حکمت در آفرینش و مورد باور همه قلبهای مومن به خدا و جایگاه بسیار ارزشمند انسان است.
شکلگیری جامعه جهانی امکان عملی تحقق نظام مشترک جهانی و سرانجام ورود اندیشمندان، مدیران و مردم جهان برای مشارکت فعال و عادلانه در تصمیمگیریهای کلان و اساسی مسیر قطعی این مقصد بزرگ است. اکنون ظرفیت علمی و فنی و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، فهم مشترک و فراگیری از جامعه جهانی را پدید آورده و بستر لازم را برای تحقق نظام مشترک فراهم ساخته است. اکنون این مسوولیت عظیم فرهیختگان، دانشمندان و مسوولان در سراسر جهان است که با ایمان نسبت به این راه قطعی نقش تاریخی خود را ایفا نمایند و اکنون می خواهم بر این حقیقت تاکید کنم که کاپیتالیسم غربی همانند کمونیسم از آن جهت به پایان راه خود رسیده است که جهان و انسان را آنگونه که هست ندیده و کوشیده است تا مسیر و مقصدی خود ساخته را به بشریت تحمیل کند و به جای توجه به ارزشهای انسانی و الهی، عدالت، آزادی، عشق و محبت و برادری، رقابتی سخت برای کسب منافع مادی فردی و گروهی را مبنای زندگی قرار دهد.
اکنون باید با عبرت گرفتن از گذشته و درک ضرورت اصلاح مسیر و شرایط امروز به تلاشی همه جانبه همت کنیم و در این رابطه و به عنوان سخن پایانی مایلم توجه همگان را به دو نکته مهم جلب نمایم.
1- اصلاح وضعیت موجود جهان صد البته شدنی است اما باید دانست که این امر جز با همکاری همه دولتها و همه ملتها ممکن نیست از این رو باید از ظرفیت های همکاری جهانی حداکثر استفاده را به عمل آورد و حضور اینجانب در این نشست احترام به این مسأله مهم و نیز موضوع مهم حقوق بشر و دفاع از حقوق ملتها در برابر پدیده شوم نژادپرستی و همراهی با شما اندیشمندان است.
2- نظر به عدم کارایی نظامها و مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی بین المللی لازم است با ملاحظه ارزشهای الهی و انسانی و تحلیل درست و واقعی از انسان و براساس عدالت و ارزشگذاری به حقوق همه انسان ها در سراسر جهان و اعتراف به اشتباهات گذشته مدیریت مسلط و با تغییر در نگاه و رفتار نسبت به اصلاح در ساختارهای موجود اقدام شود. در این رابطه تغییر فوری در ساختار شورای امنیت و حذف امتیاز تبعیض آمیز حق وتو و تغییر در نظام مالی و پولی جهانی باید در دستور کار قرار گیرد. بدیهی است عدم درک فوریت در تغییر معادل هزینههای سنگینتر تغییر است.
دوستان عزیز من،
بدانید که حرکت در جهت عدالت و عزت انسانها حرکت شتابان در مسیر آب است. اکسیر عشق و محبت را فراموش نکنیم. قطعیت آینده روشن بشر سرمایه بزرگی است که می تواند ما را هر چه آگاهتر و امیدوارتر گرد هم نگه دارد تا برای جهانی پر از عشق و نعمت و عاری از فقر و نفرت و برخورداری هر چه بیشتر از رحمت خدا و مدیریت صالح انسان کامل تلاش کنیم. بیایید یکایک ما در این امر مهم سهمی مهم داشته باشیم.
به امید آن روز روشن زیبا.
از آقای رئیس و دبیر کل و همه شما عزیزان بخاطر حوصله ای که به خرج دادید صمیمانه تشکر می کنم.
موفق و سربلند باشید
کلمات کلیدی : احمدی نژاد، ژنو، دوربان2، صهیونیسم، شورای امنیت، بحران آمریکا